چهرهشناسی مومن
ایمان دارای مراتب و درجاتی است(مائده، آیه 93) که در مراتب عالی ایمان، شخص از توانایی شناختی و ادراکی شگفتی برخوردار میشود که بصیرت و رؤیت ملکوت و باطن چیزها از جمله مصادیق این توانمندی است.
بر همین اساس است که پیامبر(ص) میفرماید: اِتَّقوا فِراسَهًَْ المؤمنِ، فإنّهُ یَنظُرُ بنُورِ الله ِ، ثُمّ قَرَأ: «إنَّ فِی ذلکَ لآیاتٍ لِلمُتَوَسِّمِینَ» قالَ: المُتَفَرِّسِینَ؛ پیامبر خدا(صلىاللهعلیهوآله) فرمود: بترسید از درونبینى مؤمن! زیرا که او با نور خدا مىبیند. حضرت سپس آیه «بهیقین در این براى نشانهشناسان نشانههاست» را تلاوت کرد و فرمود:(منظور از نشانه شناسان) یعنى افراد با فراست.(المیزان، ج 12، ص 186؛ نگاه کنید:تفسیر القرطبی، ج10 ص429)
امام باقر(ع) نیز میفرماید: ما مِن مَخلوقٍ إلاّ و بینَ عَینَیهِ مَکتوبٌ مؤمنٌ أو کافِرٌ، و ذلکَ مَحجوبٌ عَنکُم و لیسَ بمَحجوبٍ عنِ الأئمّهًِْ مِن آلِ محمّدٍ، ثُمّ لیسَ یَدخُلُ علَیهِم أحَدٌ إلاّ عَرَفُوهُ مؤمنا أو کافرا، ثُمَّ تلا هذهِ الآیهًَْ: «إنّ فی ذلکَ لاَیاتٍ لِلمُتَوسِّمِینَ» فَهُمُ المُتَوسِّمونَ؛ هیچ آفریدهاى نیست مگر اینکه بر پیشانى او مؤمن یا کافر نوشته شده است و این از شما پوشیده است اما از امامان آلمحمّد پوشیده نیست. از همین رو هرکس بر ایشان وارد شود میدانند که او مؤمن است یا کافر. حضرت سپس این آیه را خواند: «بهیقین در این براى نشانهشناسان نشانههاست». این نشانه شناسان، همان امامان آلمحمّدند.(المیزان، ج 12، ص 187)
این نشانهشناسی که با «سیما»ی افراد کار دارد میتواند بر اساس دو امر تحقق یابد:
1. توجه به حوزه رفتارشناسی و قیافهشناسی ظاهری، مانند آثار و نشانههایی که از مومنان از اثر سجده در پیشانی آنان پدید میآید: سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُود؛ نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است ِ(فتح، آیه 29) یا در کافران که در قول و رفتارشان نمایان میشود: وَلَوْ نَشَاءُ لَأَرَیْنَاکَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِیمَاهُمْ وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ؛ و اگر بخواهیم قطعا آنان را به تو مى نمایانیم در نتیجه آنان را به سیماى [حقیقى]شان مى شناسى؛ و از آهنگ سخن به [حال] آنان پى خواهى برد.(محمد، آیه 30) امیرمومنان علی(ع) میفرماید: ما أضمَرَ أحَدٌ شیئا إلاّ ظَهَرَ فی فَلَتاتِ لِسانِهِ، و صَفَحاتِ وَجهِهِ؛ هیچ کس چیزى را در دل پنهان نکرد، مگر اینکه آن چیز، خود را در لغزشهاى زبان و حرکات چهرهاش نمودار ساخت.(نهجالبلاغه، حکمت 26)
2. نمایاندن الهی و دیدن ملکوت افراد؛ چنان که خدا میفرماید: وَلَوْ نَشَاءُ لَأَرَیْنَاکَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِیمَاهُمْ؛ و اگر بخواهیم قطعا آنان را به تو مىنمایانیم در نتیجه آنان را به سیماى [حقیقى]شان مىشناسى.(همان) به سخن دیگر، خدا در آیه 30 سوره محمد(ص) دو روش برای شناخت افراد بیان کرده است که نخست نمایاندن الهی است که شخص سیمای حقیقی و باطنی و ملکوتی دیگری را میبیند؛ دیگر شناخت از طریق نشانههای ظاهری چون آهنگ سخن و کلام.
همه انسانها از این ظرفیت برخوردارند که با نظر در چیزها به ملکوت آنها دست یابند؛ از همین رو خدا میفرماید: أَوَلَمْ یَنْظُرُوا فِی مَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللهُ مِنْ شَیْءٍ؛ آیا در ملکوت (حکومت و نظام) آسمانها و زمین و هر چیزى که خدا آفریده است ننگریستهاند.(اعراف، آیه 185)
اما اینکه چرا ما ملکوت چیزها را نمیبینیم به این باز میگردد که قلب مادر اثر گناهان سلامت خود را از دست داده و دیگر نمیتواند آینه حقیقتنما باشد؛ از این روست که پیامبر (ص) میفرماید: لولا أنَّ الشَّیاطینَ یَحُومونَ على قُلوبِ بَنی آدمَ لَنَظَروا إلى مَلَکوتِ السَّماءِ؛ اگر نبود که شیطانها بر گرد دلهاى آدمیان مىچرخند، هر آینه آنان ملکوت آسمانها را مىدیدند.(المحجّهًْ البیضاء، فیض کاشانی،ج 2، ص125؛ احیاء علوم الدین، الغزالی، ج2، ص59 )
بنابراین، از آیات قرآن به دست میآید که مومنان میتوانند سیمای درونی افراد را آنگونه که هست ببینند و ملکوت آنان برای این مومنان واضح و روشن است. پس فراست مومن میتواند به معنای دیدن حقیقت به کرامت الهی و نمایاندن خداوندی باشد و میتواند با قیافه شناسی و حرکات شناسی و رفتار شناسی همراه باشد.
علی محمد توکلی